عاصم : " یا امیرالمؤمنین ، تو خودت هم که مثل من هستی ، تو هم که به خود سختی میدهی و در زندگی بر خود سخت میگیری ، تو هم که جامه نرم نمیپوشی و غذای لذیذ نمیخوری ، بنابراین من همان کار را میکنم که تو میکنی ، و از
هر کجا هستم باشم،آسمان مال من یکی سپاسش می گوید و هزاران نفر * وقتی در تاریکی ها مرا به زاری خواندی که اگر تو را برهانم با من میمانی، تو را از اندوه رهانیدم اما باز مرا با دیگری در عشقت
هر یک از او می خواهند که دعایی برایشان داشته باشد شیوانا رو به کشاورز اول می کند و می گوید : تو خواستار چه هستی ؟ می گوید من مال و منال می خواهم که فقر کمرم را خم کرده است
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی. انسان ها و حتی آفتاب می آیند و می روند. تنها اوست که باقی است: تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد. دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی
چون تو مال من هستی! *** سالها از آن قضیه گذشته، حالا من هر صبح صادقانه به خودم نگاه می کنم و می بینم ظاهرم زشت است. آن وقت از خدا می پرسم : یعنی واقعاً دوستم داری ؟ و او در جوابم می گوید: بله.
کتاب مقدس دربارة کنترل و نظارت بر امور مالی چه می گوید؟ تعهد، خود را گرفتار ساختهای، تو در واقع اسير او هستی و بايد هر چه زودتر مورد مال اندوزی هشدار می دهد و ما را تشویق می کند که
اي جان من . ايمان من ارباب وفا. بیا با من بزن جام بیا بخون تو چشمام که با تو شاد شعرهام که بی تو خیلی تنهام گرفتار تو هستم نگهدار تو هستم به من تکیه کن از عشق که من یار تو هستم که من یار تو هستم
من مال تو هستم | مرا بنواز +عکس برترین ها: هنرمندی به نام «لاک جارام» همیشه به این فکر می کرده که غریبه ها چقدر بی تفاوت از کنار هم رد می شوند و بدون اینکه کلامی با هم حرف بزنند، ممکن است ساعت ها در کنار هم باشند.
مهمترین راه پیشگیری از سقوط انسان و نابودی جامعه (4) آغاز سقوط فرد و جامعه «امساک از پرداخت» است / فلسفۀ پرداخت چیست؟ چرا خدا چیزی را به ما میدهد و بعد آنرا میگیرد؟ علیرضا پناهیان در
هستی که هستم سرزمین من همین لبخندهای توست! نبض بد بختی ام بد جوری تند تند می زند تو نبودنت از یک
ما ارباب حاجتیم . وقتی اسباب و متاع مال تو است به یغما چه حاجت است . حاصل این که ، شاعر می گوید : وصلت جانان سبب بود که بار منت ملاح را می کشیدیم .
قرآن می گوید یا باید ثروتمند باشی وzwnj;انفاق کنی والا برده هستی که هیچ خیری در توzwnj;نیست و یا باید عالم حق گو باشی والا گنگ و انگل هستی که کاری نمی توانی انجام بدی و خیری در توzwnj; نیست
از خدا می پرسم : یعنی واقعاً دوستم داری ؟ و او در جوابم می گوید: بله. و وقتی به او می گویم: چرا دوستم داری ؟ به من لبخند می زند و می گوید: چون تو مال من هستی.
دهقان پیر با ناله میگفت: ارباب آخر درد من یکی دوتا نیست، با وجود این همه بدبختی نمیدانم دیگر خدا چرا با من لج کرده و چشم تنها دخترم را چپ آفریده است. دخترم همه چیز را دوتا میبیند. ارباب
امام (ع) در نامه خود به اشعث بن قیس، استاندار آذربایجان، چنین هشدار داده است: لیس لک أن تفتات فی رعیه، و لا تخاطر الا بوثیقه، و فی یدیک مال من مال الله عز و جل و انت من خزانه. این حق برای تو نیست
تو خشنود باشی و ما رستگار از همه عزیزانی که به من سر میزنن بینهایت ممنون همین طو از تو ای عشق !در این دل چه شررها دارم یادگار تو چه شبها چه سحرها دارم با تو ای راهزن دل چه سفرها دارم
· مثلا ارسال شعرهای عاشقانه زیبا یکی از این کارها است که هزینه زیادی ندارد اما اوج احساس دو طرف به یکدیگر را نشان می دهد. اشعار کوتاه عاشقانه در دسته های مختلفی تقسیم بندی شده اند که از آن جمله شعرهای عاشقانه ی غمگین است و
منصور حلاج نیز گفته است: الهی تو می دانی که عاجزم از شکر تو، جای من شکر کن خود را، که شکر آن است و بس.(تذکره الاولیا ص ۵۸۸) و نیز مولانا در جای دیگر می گوید:
ما صد نفر بودیم تنها، آنها سه نفر بودند همراه. ما که در جهنم هستیم، یك پله پائینتر. مال بد، بیخ ریش صاحبش. مال به یكجا میرود، ایمان به هزار جا. مالت را خار کن، خودت را عزیز کن
کلام خداوند فقط مال " من " است و با " من " سخن می گوید . تازه کتاب مقدس را خوانده بودم شاید هم تمام نکرده بودم . سرمست و مغرور از ایمان خود همه را با کلام و آیه های کتاب مقدس قضاوت میکردم . کشیش و خادمین کلیسا را ریاکار و دنیوی
خدکمتکار می گوید – من که هزار منات ندارم ، از کجا بدهم تو عصبانی می شوی؟ ارباب هراسناک به او پاسخ می و کمی بعد برای ارباب خبر می آورند که زود باش بیا که این نوکرت تمام هستی ات رابر باد داده .
Troy Baker از علاقه خود به کتاب های ارباب حلقه ها می گوید. زمانی که بچه بودم و مادر پدرم از دست من کلافه می شدند به خانه پدربزرگم میرفتم تا اینکه شب را آنجا Troy Baker تو عالـــــــی هستی پسر.ممنون
به من گفت باشد، من کمکت میکنم. من هم خوشحال بودم که میروم و این کمکم میکند. همان موقعها بود که به من گفت من به یک شرطی میدهم، که تو با من دوست باشی. من اول نفهمیدم، شوکه شدم که گفت دوست
· این شخص میگوید: تو چه انسان خوب و بزرگواری هستی. از لحظهای که من وارد قبر شدم مرا کمک کردی و وقتی از قبر بیرون آمدم مرا کمک کردی.